روز یکشنبه، در واکنش آشکار به جنجال جو روگان اسپاتیفای، کمدین ویتنی کامینگز گفتگوی بسیار گستردهتری را آغاز کرد که اخیراً فرهنگ را به خود مشغول کرده است: این سؤال که خود کمدی باید چه باشد.
کامینگز در یک مقاله اظهار داشت: کمدین ها برای قهرمان شما ثبت نام نکردند توییت ویروسی، میزبان محبوب پادکست روگان ابتدا به عنوان کمدین و در مرحله بعد یک مفسر فرهنگی. «وظیفه ما این است که بیاحترامی و خطرناک باشیم، اقتدار را زیر سوال ببریم و شما را از یک خانه شبحآور روانی ببریم تا بتوانید به نتیجهگیری خودتان برسید. روی مردم تمرکز کنید. ما مالیات می پردازیم تا رهبران اخلاقی باشیم.»
کنار گذاشتن جو روگان – انتشار اطلاعات نادرست او و همچنین او قابل بحث (مطابق با توییتر) وضعیت به عنوان یک کمدین – موضوعی که کامینگز مطرح کرد در سال های اخیر به موضوعی تکراری در فرهنگ کمدی تبدیل شده است. نکته خنده دار بودن است یا درس اخلاق؟
کامینگز حتی در فرمول “خانه جن زده ذهنی شبح وار” خود ادعا نمی کند که هدف کمدی خنده دار بودن است – همانطور که بسیاری از جمله یکی دیگر از کمدین های تبدیل شده به پادکست، مارک مارون، به سرعت به این موضوع پرداختند. اشاره کند. کمدین ها دوست دارند تقریباً هر منطقه ای را برای علوفه کمدی ادعا کنند، از نظر اخلاقی بی طرف (فکر کنید جکاس) به متجاوز، جایی که می توان گفت تفسیر جو روگان در آن زندگی می کند.
اما کمدینها اغلب نقش حقیقتگویی را برعهده میگیرند، تا پوچی جامعهای را برجسته کنند که در آن به نظر میرسد مقامات غالباً توسط برنامههای شخصی هدایت میشوند و به جای پذیرش اخلاق یا مسئولیتپذیری، مستعد ابهام هستند. بسیاری از آن کمدینها تلاش میکنند علناً با نقش اخلاقی که بر آنها گذاشته میشود دست و پنجه نرم کنند – و اینکه آیا به آن تکیه کنند یا از آن دور شوند.
موزس استورم در اوایل فیلم کمدی جدید خود در شبکه HBO اصرار میورزد: «من مطلقاً هیچ برنامهای ندارم». سطل زباله. طوفان در طول یک ساعت، تجربیات (خنده دار) کودکی خود را در مورد بی خانمانی، سیستم رفاهی و کمبود غذا به اشتراک می گذارد. استورم تمام نمایش خود را صرف توضیح زیرکانه چرخه های فقر و طبقه گرایی سیستمی برای تماشاگران می کند (“تلاش برای رهایی از فقر در این کشور مانند تلاش برای رفع خراش روی ماشین خود با رنگ کردن مجدد آن با چنگک است”)، اما او شروع می کند. با اصرار که او کاری را که انجام می دهد انجام نمی دهد.
او میگوید: «اگر من یک کمدی ویژه مدرن را انجام میدادم، آنها را میشناسید که بیشتر شبیه یک سخنرانی TED هستند؟ دوستتان از شما می پرسد، “هی، آن کمدی چگونه خاص بود، خنده دار بود؟” و شما می گویید، “این … مهم بود.” اگر یکی از آن ها را انجام می دادم…» البته به جز طوفان است انجام یکی از آن ها ویژه – یکی که به دقت از این تصور که دیگری است فاصله گرفته است نانت.
از زمان ویژه ۲۰۱۸ عمدا هوشیار هانا گدسبی نانت به نظر میرسد که بسیاری از کمدینها با افزایش ایده کمدی غیرکمدی، در تلاش هستند تا بفهمند در مقیاس بین «شوخیهای ساده» و «سخنرانی ستایششده» کجا قرار میگیرند. طوفان تنها نیست رز ماتافئو در برنامه ویژه HBO 2020 خود اصرار دارد هونداگ این اجرا «یکی از آن نمایش های کمدی لعنتی نیست که انگار، اوه، در پایان آن درسی وجود دارد که باید آموخت. من از این نوع گند متنفرم.» با این حال، ویژگی خاص او به آرامی سیاسی است، به جنبش من هم اشاره می کند، استانداردهای دوگانه جنسیتی برای مردان و زنان، و “توانمندسازی” فمینیستی ساختگی مبتنی بر سرمایه داری که زنان را به سمت عزت نفس شکننده سوق می دهد.
این واقعیت که کمدینهایی مانند استورم و ماتافئو مجبورند چنین رد مسئولیتهایی «نه یک سخنرانی TED» صادر کنند نشان میدهد که بحث «استندآپ یا سخنرانی TED» تا چه حد فرهنگ کمدی را اشباع کرده است. کمدی، البته، همیشه سیاسی بوده است. اما ظاهراً عذرخواهیها به لطف ترکیبی از واکنشهای منفی به گدسبی و ایدهای که توسط کمیکهایی مانند دیو چاپل، ریکی جرویس و کوین هارت دنبال میشود، رسیده است، که فرهنگ لغو حق کمدین متوسط برای آزادی بیان را از بین برده است.
وضعیت ادامه دار چاپل در جامعه کمدی این موضوع را به وضوح نادرست نشان می دهد، اما قطعا بین مخاطبان کمدی شکاف ایجاد کرده است. در یک گوشه: آن دسته از طرفدارانی که با سبک جدید کمدی سازگار شده اند، سبکی که اغلب داستان سرایی اعترافی شخصی را با تفسیرهای برجسته اجتماعی-سیاسی و امیدواریم یک یا دو خنده مخلوط می کند. در گوشه دیگر: طرفدارانی که ترجیح میدهند حرفهای شخصی، به اصطلاح سیاست هویتی، و سخنرانیهای مبهم قدرتبخش را بهکلی از کمدی دور نگه دارند.
در مرکز، ما کمیکها را مییابیم که سعی میکنند هر دو انگیزه را برآورده کنند – طوفانهای موسی روایتهای بسیار سیاسی را بدون ظاهر برنامهای سیاسی میسازند.
از دست دادن علامت مرکزی می تواند به معنای واکنش منفی باشد – حتی برای کمدین های تخیلی، مانند و درست مثل آنچه دیاز. همکار من الکس آباد سانتوس استدلال کرده است که یک صحنه جنسی شامل کمیک غیر دودویی (با بازی سارا رامیرز) مظهر جنسیت و شهر اخلاق احیا: یک لغزش تاریک به سمت منسوخ شدن.
چه، نه فقط به خاطر شخصیت پردازی fuccboi، بلکه به دلیل سبک کمدی آنها، واکنش خاصی در بین بینندگان ایجاد کرده است. در طول روال کمدی تخیلی چه (یا “کنسرت کمدی”، همانطور که شخصیت ها اصرار دارند آن را بخوانند)، آنها طنز و غرور عجیب و غریب را در چیزی می آمیزند که بیش از هر چیز دیگری به فعالیت گرایی نزدیک است – اگر یک سخنرانی TED نباشد، حداقل شبیه به یک سخنرانی است. نامزدی برنه براون. در یکی از لحظات ترسناک تر نمایش، تماشاگران به طور خود به خود از داستان بیرون آمدن چه تمجید می کنند – ضربات تایید، نه خنده های لذت. یک بیننده واقعی، دور از یافتن شوخی های چه خنده دار، آنها را “بدترین شخصیت تلویزیون” لقب داد.
“کنسرت” تخیلی چه دیاز منعکس کننده انتقاد فزاینده ای است که به کمدی وارد می شود و به ظهور برنامه های خبری کمدی روزانه مانند نمایش روزانه و هفته گذشته امشب: شکایت از اینکه کمدی مدرن بیش از حد دارای رنگ و بوی سیاسی است و در درجه اول برای مخاطبان خاص طراحی شده است. اگر هدف کمدی به دست آوردن کف زدن است، نه خنده، همانطور که چه انجام می دهد، آیا همچنان کار خود را به عنوان کمدی انجام می دهد؟
دفاع از چه، همانطور که توسط ای جی دیکسون از رولینگ استونز بیان می شود، این است که این شخصیت باید مخالف دیدگاه ممتاز سری اصلی باشد. برخی نیز استدلال می کنند که آنها خنده دار و آزاردهنده هستند زیرا کمدین های امروزی هستند خنده دار و آزاردهنده – از نقطه نظر کمدی، دقیقاً بزرگترین تکذیب جهان نیست. تا زمانی که کمدین ها خود را به عنوان دیاز و داوران اخلاقی تغییر دهند، بی ربطی مسطح و بدون طنز چز آنچه را که بسیاری از مردم احساس می کنند بدترین سناریو برای کمدی است.
مشکل این است که کمدینها همیشه خود را داوران اخلاقی میدانند – حتی اگر فقط بهعنوان داوران آنچه کمدی «خوب» است. به عنوان مثال، دیو چاپل، علیرغم نکوهش اخلاقیات کمدی مدرن، آنقدر متقاعد شده است که می داند چه چیزی به عنوان کمدی خوب واجد شرایط است که کمتر از شش فیلم ویژه نتفلیکس را متوالی به تقبیح مرگ آن اختصاص داده است. در واقع، این بی شباهت به یک کشیش احیاگر در یک مدار، با یک مأموریت نیست.
بهترین استندآپ نیز بدون شک ساختاری شبیه یک موعظه دارد، که در پایان یک کاتارسیس مشابه از درک را ارائه می دهد، چه از طریق یک حکایت شخصی که به لحظه ای از درک جهان تبدیل می شود، یا از طریق تکرار یک شوخی که در نهایت از خود فراتر می رود. تبدیل شدن به چیزی بسیار بزرگتر تماشاگران کمدی باتجربه آن لحظه ارتقاء را از بهترین کمیک ها پیش بینی می کنند. و حتی چاپل قدرت استفاده از منبر خود را برای بیان یک نکته اخلاقی بزرگتر می داند: او کم و بیش دقیقاً همان کاری را کرد که هانا گدسبی در فیلم ویژه غیرکمدی ۲۰۲۰ خود «۸:۴۶» پس از قتل جورج فلوید انجام داد.
چه کمدی باشد خوب منبع اقتدار اخلاقی بودن به موقعیت شما بستگی دارد – شاید به کدام فرقه کمدی نسبت دهید. به وضوح تقاضای مخاطب برای نوع کمدی وجود دارد که دغدغه های اخلاقی و اجتماعی را به اجرا تزریق می کند. شاید به این دلیل باشد که برای بسیاری از مخاطبان سکولار مدرن، استندآپ کمدی نزدیکترین چیزی است که بسیاری از ما به تجربه آن داریم. رفتن به کلیسا و سخنرانی برای مدتی در مورد وضعیت دنیای مدرن.
البته، یک نکته بسیار مهم این واقعیت است که کمدین ها مقامات اخلاقی نیستند و شاید نباید ادعا کنند که چنین هستند. حتی با کنار گذاشتن رسواییهای اخلاقی آشکار، لویی سیکیها و دانیل توشهای کمدی، کمدینهای متوسط عموماً به آموزش و مجموعهای از تجربیات زندگی مجهز نیستند که منجر به داوری اخلاقی خوب شوند. شغل اقتدار اخلاقی، به هر حال، مستلزم این است که خود را اندکی از دنیا جدا کنند، در حالی که کار کمدین این است که قابل ربط باشد – صفات عمدتاً ناسازگار.
با این حال، کمدینها در لحظهای که بسیاری از شخصیتهای اخلاقی منتخب سنتی ما دیگر اقتدار سابق را ندارند، فضای مبهمی را بین «اقتدار» و «تأثیرگذار» اشغال میکنند. نیمی از نوجوانان به یوتیوبرها و تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی در مورد اخبار تلویزیون اعتماد دارند و رسانه های سنتی روزنامه ها شاهد کاهش مشترکان سال به سال هستند. کامینگز به همان اندازه پیشنهاد کرد یک توییت قبلی درباره روگان: “به این فکر نکنید که چرا افراد زیادی به جو روگان اعتماد می کنند، به این فکر کنید که چرا تعداد کمی از مردم به رسانه های اصلی اعتماد می کنند.”
چیزی در این ایده وجود دارد که یک مجری پادکست و یک کمدین (اگر، دوباره، روگان حتی به عنوان یک کمدین به حساب بیاید) هر دو فضاهای مشابهی را در زندگی ما به عنوان مفسران فرهنگی اشغال می کنند. و بالاخره، کجای دیگری جز یک موعظه یا یک استندآپ خاص، مخاطبان درباره فقر یا تبعیض جنسی میشنوند، یا مثلاً چگونه فرهنگ اطلاعات نادرست بین ما شکاف میاندازد؟ این منوی سورپرایز عزیز انصاری در ماه دسامبر در کمدی زیرزمین بود که ماه گذشته به عنوان یک فیلم ویژه نیم ساعته روی نتفلیکس قرار گرفت. عزیز انصاری: کمدین کلوپ شبانه.
انصاری که از زمان تحمل اتهام آزار جنسی در سال ۲۰۱۸ تا حد زیادی از کانون توجه دور نگه داشته شده است، در حین ست کردن خود به وضوح ساکت بود و کمتر در مورد خودش صحبت می کرد و بیشتر در مورد اضطراب امروزی که ما نسبت به همه چیز از کووید گرفته تا اعتیاد به گوشی های هوشمند احساس می کنیم صحبت می کرد.
انصاری با بحث در مورد مرگ یکی از بستگانی که از واکسینه شدن خودداری کرد، نیاز به همدلی بیش از حد قضاوت را مطرح کرد و فرهنگ فناوری مدرن را عامل اطلاعات و سیلوهای اطلاعات نادرست دانست که ما را از هم جدا کرده است. او به حضار متعصب گفت: «مگر اینکه بفهمیم چگونه دوباره در زندگی واقعی با یکدیگر صحبت کنیم، حتی مهم نیست که مشکل چیست… این استراتژی فعلی [of] فقط شرمساری مردم کارساز نیست.»
درست است که انصاری یک شوخی توطئه ای بین نقاط یک و دو پرتاب کرد. این کمدی است که هم خود را کمدی می داند و هم تلاشی برای اخلاقی بودن. در واقع، تردید انصاری، آگاهی ظاهری او از فقدان صلاحیت هایش برای ایفای نقش به عنوان داور اخلاقی، به نظر می رسید که او را برای این نقش بسیار مناسب تر می کند.
شاید پلی بین کمدی به مثابه سخنرانی TED و کمدی به مثابه خلاء مستقلی که هیچ حساسیت سیاسی مدرنی اجازه نفوذ در آن را ندارد، در آنجا باشد. به جای تلاش برای تعریف کمدی به عنوان یک موعظه صرفاً خنده دار یا یک موعظه سکولار، ناراحتی در مورد چگونگی ادامه دادن خود راه رو به جلو است. مجموعه انصاری در مجموع ساکت، غمگین، ناامید بود و همانطور که اشاره کرد بازتابی از این بود که “همه چیز کمی بدتر است.” واقعا خنده دار هم بود
دلیلی وجود دارد که کمدینها – علیرغم اینکه روی صحنه میایستند، میکروفون در دست دارند تا با افرادی که در حالت ایدهآل حرف نمیزنند، صحبت کنند – دوست ندارند خودشان را در حال سخنرانی تصور کنند. سخنرانی اغلب دارای یک حلقه از اهمیت خود است که در تضاد با کمدی خوب است. می تواند بیگانه کننده باشد بیشتر کمیک ها به دنبال این هستند که به مردم چیزی بدهند که با آن ارتباط برقرار کنند، نه آرزویی.
شاید به همین دلیل است که توییت کامینگز این همه گفتگو را آغاز کرد. کمدینها، همانطور که او اشاره کرد، میخواهند بتوانند اقتدار را زیر سوال ببرند، نه اینکه گرفته شوند مانند مقامات. اما کمدینها همچنین دارای توانایی منحصربهفردی برای وادار کردن مخاطبان خود به دیدن جهان از طریق دیدگاههایشان هستند – برای مثال، دیدن فقر از چشم یک کمدی خودآگاه و خود تحقیرکننده مانند طوفان. اگر آن دیدگاهها میتوانند مخاطبان خود را به درک عمیقتری از اخلاق سوق دهند، آیا نباید آن را به جای تحقیر تحسین کرد؟
بالاخره چه اشکالی دارد که حرفی برای گفتن داشته باشیم و پشت آن بایستیم؟ به شرطی که واقعاً خنده دار باشد و در واقع واقعی باشد.
رژیم آنلاین دکتر روشن ضمیر https://rdiet.ir/ رژیم کتوژنیک دکتر روشن ضمیر