دادگاه عالی روز سه شنبه اعلام کرد که مین باید به آموزش دینی به عنوان بخشی از برنامه کوپن مدرسه که شهریه دانش آموزان در مناطق روستایی ایالت را پرداخت می کند، بودجه مالی دهد. در این روند، تصمیم دادگاه در کارسون در مقابل مکین یکی از قوانین اساسی جدایی کلیسا از دولت را از بین می برد.
تصمیم ۶-۳ در راستای خطوط حزبی بود.
برنامه خاص مورد بحث در کارسون برای مین غیر معمول است. حدود ۵۰۰۰ دانش آموز در روستایی ترین مناطق مین، جایی که راه اندازی مدرسه دولتی برای ایالت مقرون به صرفه نیست، کوپن های شهریه ای دریافت می کنند که می تواند برای پرداخت هزینه های آموزش خصوصی استفاده شود. قانون مین مقرر میدارد که این کوپنها فقط در مدارس «غیر فرقهای» قابل استفاده هستند، نه در مدارس مذهبی.
کارسون این قانون را لغو کرد که مدارس دینی را از برنامه کوپن مین مستثنی می کرد، و این تصمیم می تواند پیامدهای گسترده ای فراتر از چند هزار دانش آموز در مین داشته باشد که از این یارانه های شهریه بهره مند می شوند.
چندی پیش، دیوان از دولت خواست که در مورد مسائل مربوط به مذهب بی طرف بماند – الزامی که از دستور متمم اول مبنی بر اینکه دولت “هیچ قانونی در مورد ایجاد دین وضع نکند” ناشی می شود. در عمل، این بدان معناست که دولت نه می تواند باری را بر نهادهای مذهبی تحمیل کند که بر دیگران تحمیل نمی کند، و نه می تواند به طور فعال به دین کمک مالی کند.
کارسون این قاعده بیطرفی را از سر خود برمیگرداند و معتقد است که برنامههای دولتی که نهادهای مذهبی را حذف میکنند، سود میبرند، در «تبعیض علیه دین» که قانون اساسی را نقض میکند، شرکت میکنند.
با این حال، در همان زمان، کارسون همچنین حاوی زبان قابل توجهی است که دامنه این قانون جدید را محدود می کند. اگر دولت نتواند برنامههای سودمندی را ایجاد کند که مذهب را حذف کند، در آن صورت تحت افراطیترین نسخه این استدلال، مشخص نیست که چرا مدارس دولتی سنتی – که آموزشهای سکولار اما نه مذهبی ارائه میدهند – قانون اساسی هستند. مدارس دولتی سکولار، به هر حال، نهادهای دولتی هستند که نسبت به دین بی طرفی می کنند. و طبق قانون جدید اعلام شده در کارسون، بی طرفی تبعیض غیرقانونی است.
اما نظر قاضی ارشد جان رابرتز در کارسون به صراحت بیان می کند که “مین ممکن است آموزش کاملاً سکولار را در مدارس دولتی خود ارائه دهد.” و این تصمیم دادگاه در تصمیمی در سال ۲۰۲۰ را تأیید می کند که “یک ایالت نیازی به یارانه دادن به آموزش خصوصی ندارد.” این بدان معناست که اکثر دانشآموزانی که آموزشهای یارانهای دریافت میکنند، به دین تلقین نمیشوند.
با این وجود، یک نتیجه از کارسون تصمیم این است که مالیات دهندگان مین مجبور شوند برای تحصیل پرداخت کنند که بسیاری از آنها توهین آمیز تلقی می کنند. همانطور که دولت در خلاصه خود توضیح داد، خانواده های شاکی در این پرونده از دولت می خواهند حداقل بخشی از شهریه مدارس خصوصی را که علیه معلمان و دانش آموزان دگرباشان جنسی تبعیض قائل می شوند، بپردازد. یکی از این مدارس ظاهراً از معلمان میخواهد که موافقت کنند که «کتاب مقدس میگوید که «خدا تشخیص میدهد[s] همجنس گرایان و سایر منحرفان به عنوان منحرف» و اینکه «[s]انحراف از معیارهای کتاب مقدس دلیلی برای خاتمه است.»
پس از تصمیم روز سهشنبه، این خانوادهها مطمئناً به آرزوی خود میرسند – مین باید به طور قابل توجهی سیاستهای آموزشی خود را تغییر دهد تا از چنین نتیجهای جلوگیری کند – و مالیاتدهندگان مین به زودی مجبور خواهند شد برای آموزش در مدارسی با جهانبینی عجیب و غریب یا حتی متعصب هزینه کنند.
برنامه کوپن مدرسه مین، به طور خلاصه توضیح داده شده است
کارسون ناشی از یک برنامه کوپن شهریه غیرمعمول است که مین از آن برای آموزش دانش آموزان در کم جمعیت ترین مناطق خود استفاده می کند. همانطور که رابرتز در نظر اکثریت دادگاه توضیح می دهد، “مین روستایی ترین ایالت در اتحادیه است.” و این امر غیرعملی را برای دولت فراهم می کند که مدارس دولتی سنتی در مناطقی که تعداد کمی از ساکنان سن مدرسه در آنها بسیار دور از هم زندگی می کنند.
به جای اینکه به این دانشآموزان آموزش عمومی سنتی در یک مدرسه دولتی ارائه دهد، مین به بسیاری از آنها کوپنی ارائه میدهد که تا مقدار مشخصی شهریه را در مدرسه دولتی یا مدرسه خصوصی تأیید شده به انتخاب والدین پرداخت میکند. دانشجو پذیرفته می شود.»
قبل از تصمیم دادگاه در کارسونبا این حال، این کوپنها فقط میتوانستند شهریه را در مدارس «غیر فرقهای» بپردازند. مدرسهای که «نظام اعتقادی یا اعتقادی» را ترویج میکند یا «مطالب تدریس شده را از دریچه این ایمان ارائه میکند» واجد شرایط دریافت یارانه دولتی نبود.
کارسون این الزام را که یارانه های دولتی برای آموزش خصوصی فقط به مدارس سکولار تعلق می گیرد، نادیده می گیرد. و این کار را با بازنگری چشمگیر رویکرد قانون اساسی به دین به طور گسترده انجام می دهد.
منصوبان جمهوری خواه دیوان، بی طرفی نسبت به مذهب را نوعی تبعیض می دانند
دو دهه پیش، یک بحث جدی قانون اساسی در مورد اینکه آیا دولت اجازه دارد بودجه آموزش دینی را تأمین کند یا خیر، وجود داشت. که در اورسون علیه هیئت آموزش (۱۹۴۷)، دادگاه اعلام کرد که «هیچ مالیاتی به هر مقدار، بزرگ یا کوچک، نمیتواند برای حمایت از فعالیتها یا مؤسسات مذهبی، هر چه که نامیده میشوند، یا هر شکلی که برای آموزش یا انجام دین اتخاذ میکنند، وضع شود». به نظر میرسید که این امر برنامههای دولتی را که بودجه آموزش دینی را تأمین میکند، رد میکند.
که در زلمن علیه سیمونز هریس (۲۰۰۲)، با این حال، ۵-۴ دادگاه رها شد اورسونقانون سختگیرانه علیه کمک مالی دولت به مذهب. ولی زلمن صرفاً ایجاد کرد که ایالات میتوانست اگر بخواهند این کار را انجام دهند، کوپن های شهریه ای ارائه می دهند که آموزش دینی خصوصی را تأمین می کند. هیچ چیز در زلمن ایالت ها را از حفظ موضع بی طرفانه در مورد مذهب منع می کرد – بودجه آموزش سکولار اما نه آموزش مذهبی، همانطور که مین برای چندین دهه انجام داد. این موضوع را به سادگی به قانونگذاران هر ایالت واگذار کرد.
تصمیم جدید دادگاه در کارسون قاعده ایجاد شده در را معکوس می کند اورسون، با این ادعا که اکنون این یک نقض قانون اساسی است که دولت به آموزش خصوصی سکولار کمک مالی می کند، اما به آموزش دینی کمک نمی کند. رابرتز می نویسد که برنامه مین “برای دانش آموزان خاصی در مدارس خصوصی شهریه پرداخت می کند – تا زمانی که مدارس مذهبی نباشند.” او ادعا می کند که این «تبعیض علیه دین است».
نظر رابرتز همچنین تمایز بین برنامههای دولتی را که گروهها را به دلیل «وضعیت» مذهبیشان کنار میگذارند و برنامههایی که گروهها را به دلیل «استفاده مذهبی» از آنها حذف میکنند، رد میکند.
که در لاک علیه دیوی (۲۰۰۴)، دیوان عالی یک برنامه بورسیه تحصیلی ایالت واشنگتن را تایید کرد که بودجه تحصیل در کالج های سکولار و مذهبی را تامین می کرد، اما برای دانشجویانی که مایل به تحصیل “الهیات عبادی” بودند، بورس تحصیلی ارائه نمی کرد. پرونده های بعدی دادگاه، از جمله تصمیم دادگاه بدوی در کارسون، تفسیر کرد لاک اجازه دادن به برنامه های دولتی که بودجه آموزشی در مورد دین را تامین نمی کنند.
به طور گسترده تر، این تفسیر از لاک پیشنهاد کرد که ایالت ها نمی توانند بودجه یک سازمان را صرفاً به دلیل داشتن هویت مذهبی انکار کنند. اما اگر آن سازمان قرار بود از بودجه دولتی برای پرداخت هزینه های یک فعالیت مذهبی استفاده کند، آنها می توانستند کمک مالی را رد کنند.
به این موضوع فکر کنید: فرض کنید که یک دولت کمک های بلاعوض را برای کمک به مؤسسات خصوصی در راه اندازی بانک های مواد غذایی و سوپ آشپزی فراهم می کند. اگر کلیسا به دنبال یکی از این کمکها بود، به دلیل هویت مسیحیاش نمیتوان آن را انکار کرد. اما دولت میتواند از کلیسا بخواهد که ۱۰۰ درصد پول کمکی را که دریافت میکند صرف فعالیتهای سکولار مانند غذا دادن به فقرا کند و نه برای فعالیتهای مذهبی مانند توزیع کتاب مقدس بین نیازمندان.
کارسون این تمایز بین سازمانهایی که هویت مذهبی دارند و سازمانهایی که میخواهند از بودجههای دولتی برای مقاصد مذهبی استفاده کنند را به طور موثر حذف میکند. بعد از کارسون، یک مدرسه خصوصی نه تنها ممکن است یارانه شهریه دولتی دریافت کند، بلکه ممکن است از آن یارانه برای تأمین هزینه های آموزشی صریح دینی نیز استفاده کند.
مدارس دولتی سنتی احتمالاً در معرض خطر نیستند کارسون
یک آستر نقره ای داخل کارسونبرای هر کسی که به جدایی کلیسا و دولت اهمیت می دهد این است که نظر رابرتز به صراحت توانایی دولت را برای اداره مدارس دولتی سنتی که آموزش کاملاً سکولار ارائه می دهند حفظ می کند. و کارسون ایالت ها را ملزم نمی کند که یک سیستم کوپن به سبک مین را به عنوان جایگزینی برای آموزش عمومی سنتی اجرا کنند.
رابرتز می نویسد: «تفاوت های بین مدارس خصوصی واجد شرایط دریافت کمک شهریه تحت برنامه مین و مدرسه دولتی مین متعدد و مهم است. مهمتر از همه، مدارس خصوصی که از کوپنهای شهریه مین بهره میبرند، تا حد زیادی ملزم به انطباق با برنامه درسی مین برای مدارس دولتی نیستند. در بیشتر موارد، دانش آموزان مدارس خصوصی نیازی به شرکت در آزمون های استانداردی که برای دانش آموزان مدارس دولتی مین ارائه می شود ندارند. و معلمان مدارس خصوصی نیازی به تاییدیه ایالتی ندارند، زیرا معلمان مدارس دولتی در مین هستند.
این نشان می دهد که یک ایالت ممکن است آموزش عمومی ارائه دهد که در آن به طور جامع آنچه را که آموزش داده می شود، نحوه ارزیابی دانش آموزان و افرادی که مجاز به تدریس هستند، تنظیم کند. و دولت ممکن است چنین آموزش عمومی را به استثنای سایر مزایای آموزشی ارائه دهد – یعنی یک ایالت ممکن است به خانواده ها بگوید که اگر می خواهند یک آموزش با بودجه دولتی داشته باشند، فرزندانشان باید در یک مدرسه دولتی سکولار شرکت کنند.
اما اگر دولتی به آموزش خصوصی که به طور جامع توسط دولت تنظیم نشده است یارانه بدهد، آنگاه این یارانه ها باید در اختیار مدارس دینی قرار گیرد – حتی اگر این مدارس به دنبال تلقین دانش آموزان به باورهای مذهبی باشند که بسیاری از ساکنان ایالت آن را منفور می دانند.