زندگی با یک نفر (یا دیگران) میتواند به میزان مناسبی از اشتراکگذاری نیاز داشته باشد: فضا، سطح سر و صدا، وسایل برقی، زمان حمام. با این حال، شاید مهم ترین چیز، به اشتراک گذاشتن کارهای خانه باشد. همچنین می تواند یکی از بحث برانگیزترین بخش های زندگی مشترک باشد.
اغلب اوقات، تقسیم کار خانگی برابر نیست، که منجر به بارهای خشم فروخورده می شود. تحقیقات در بین زوجهای دگرجنسگرا نشان داد که زنان بیشتر کارهای خانه را به دوش میکشند. طبق یک مطالعه اخیر، حتی زمانی که همسران بیشتر از شوهرانشان پول در می آورند، باز هم ساعات بیشتری در هفته را صرف کارهای خانه می کنند. مطالعه دیگری نشان داد که یک باور رایج در بین هم اتاقیها این است که همخانهای که بیشتر از پشتههای ظروف کثیف و انبوه لباسهای بدبو اذیت میشود، باید کسی باشد که از پس این آشفتگیها برآید.
ایو رودسکی، نویسنده کتاب، میگوید: «وقتی ما شرطی میشویم که مفروضات جایگزین تصمیمگیری ساختاریافته شوند، همه چیز اشتباه میشود. بازی منصفانه: راه حلی برای تغییر بازی برای زمانی که کارهای زیادی برای انجام دادن دارید (و زندگی بیشتری برای زندگی کردن دارید)، همچنین به عنوان مستندی که به زودی منتشر خواهد شد اقتباس شده است.
در حالی که تقسیم یکنواخت کارهای خانه (شما وظیفه زباله را بر عهده می گیرید، من ظرف ها را می برم) می تواند ساده ترین راه برای خوشبختی خانه به نظر برسد، گاهی اوقات چنین شکستی منصفانه ترین یا واقعی ترین نیست. برنامه ها تغییر می کند، مردم بیمار می شوند، و کارهایی که کم زرق و برق ترین کارها را انجام می دهند می توانند ذهن را کاملاً از بین ببرند.
به جای اینکه در سکوت خورش بپزید و در حالی که برای میلیونمین هفته متوالی به طور غیر فعال توالت را بشویید یا به شریک زندگی خود منفجر کنید که هرگز جارو نزده اید، رویکردی سنجیده برای تقسیم وظایف خانه داشته باشید، چه با بچه ها و اعضای خانواده یا با هم اتاقی ها و شرکای عاشقانه زندگی کنید.
زمان یک گفتگوی عمیق است
هر کس در آنچه که “پاک” می داند متفاوت است. یک مطالعه نشان داد که کسانی که تحمل کمتری نسبت به آشفتگی دارند، اغلب کارهای خانه را سریعتر از ناراحتی کامل انجام می دهند. هر چه همان فرد بیشتر به این کارها بپردازد – مثلاً ظروف را بشوید – به احتمال زیاد برای همیشه به عنوان ماشین ظرفشویی تعیین شده در نظر گرفته می شود.
اگر احساس می کنید که سرنوشت شما برای همیشه مرتب تر شده است، باید در مورد مرزها و انتظارات خود با هم خانه های خود صحبت کنید. ابتدا، گفتگو را تا حد امکان بی طرفانه و با گفتن چیزی در این زمینه آغاز کنید: «من واقعاً میخواهم یک همخانه عالی برای شما باشم و یکی از چیزهایی که فکر میکنم برای رابطه ما مفید باشد این است که بتوانیم در مورد آن به توافق برسیم. انتظارات پیرامون تمیزی و سازماندهی آپارتمان. آیا برای چنین مکالمه ای باز هستید؟» تیفانی دوفو، موسس و مدیر عامل The Cru، پلتفرمی که مربیان همتا را به هم متصل می کند، و نویسنده توپ را رها کنید: دستیابی به بیشتر با انجام کمتر. او می گوید: «مکالمه در مورد بازیافت نیست. “مکالمه در مورد ارزش رابطه ای است که شما با کسی دارید و همسویی با انتظارات در مورد وظایف خانه، مسئولیت ها.”
الیز هی، سازمان دهنده حرفه ای، بنیانگذار پناهگاه های سازمان یافته، می گوید تا جایی که ممکن است صادقانه، آنچه را که از نظر نگهداری از خانه برای شما مهم است به اشتراک بگذارید. آیا تمیز بودن سینک بدون ظروف کثیف در پایان روز یکی از اولویت های شماست؟ هر روز صبح یک تخت مرتب؟ مو در حمام نیست؟ ترجیحات خود را مشخص کنید.
هی می گوید، سپس، پس از اینکه هر یک از طرفین اولویت های خود را مشخص کردند، فضایی را برای گفتگو در مورد هر گونه چالشی که در رسیدن به آن اهداف وجود دارد، بگذارید. شاید همسرتان صبحهای پرمشغلهای دارد و بچهها را برای مدرسه آماده میکند و زمانی برای مرتب کردن رختخوابتان ندارد و شما برای این کارها مناسبتر هستید. (در ادامه در مورد واگذاری وظایف بیشتر توضیح میدهید.) یا هم اتاقی شما نمیداند که وقتی در حال آمادهسازی غذا هستید، یک صفحه آشپزخانه خالی را ترجیح میدهید. بیان این اهداف و اولویتها میتواند به کسانی که با آنها زندگی میکنیم کمک کند تا بفهمند چرا برخی از کارها برای ما بسیار مهم هستند.
از آنجایی که تقسیم کار هرگز فقط مربوط به موارد فهرست کارها نیست، رادسکی توصیه میکند درباره تاریخچههای مربوطه خود با کارهای روزمره بحث کنید. از هم خانه هایتان بپرسید که در دوران بزرگ شدن چه چیزهایی در مورد نظافت به خاطر دارند. شاید آنها مسئولیت زیادی در اطراف خانه بر عهده نداشتند، اما والدینتان کارهای هفتگی را برای شما تعیین کردند. هر دوی این تجربیات بر نحوه برخورد شما با وظایف خانه در بزرگسالی تأثیر می گذارد. رودسکی میگوید: «این چیزی است که من توصیه میکنم، مکالمههای مکرر با شناخت بالا و کماحساسات که در آن داستانهایی برای یکدیگر تعریف میکنید. … این کارهایی که ما در مورد آنها دعوا می کنیم در واقع داستان های ما هستند. آنها انسانیت ما هستند فکر میکنم وقتی بتوانید آن را به آن سطح ارتقا دهید، میتوانید بفهمید که کسی از کجا آمده است.» این گفتگوهای روحی می تواند به شما کمک کند که چرا از شستن پنجره ها متنفرید یا اینکه همسرتان ترجیح می دهد لباس ها را تا کند.
کارهای روزمره و بی نظمی می تواند احساسات بسیاری را از بین ببرد، بنابراین باید به طور فعال از اجازه دادن به آنها در نحوه بحث درباره تقسیم کار خودداری کنید. دیدن کاپشن ها و کفش های پراکنده در محل مشترک می تواند مانند یک توهین شخصی به نظر برسد زمانی که کمد دیواری است. همانجا. صرف نظر از مرزها و انتظاراتی که قبلاً در مورد کارهای خانه تعیین کرده اید، به یاد داشته باشید که حمله شخصی به احتمال زیاد شما را به جایی نمی رساند. هی میگوید: «وقتی کار به میان میآید، وسایل مستحق احترام هستند و خانههای ما نیز شایسته احترام هستند. قطعاً دلیلی برای حمله به کسی نیست. توضیح دهید، “وقتی خانه ما تمیز و تمیز است، احساس خیلی بهتری به من می دهد [we’re] با فضای خود با احترام رفتار کنیم … آیا این چیزی است که می توانید در مورد آن به من کمک کنید؟»
وقتی همه هم خانهها با شرایط خاصی موافقت میکنند – مانند آشپزخانه که وقتی سینک خالی است تمیز میشود، میزها تمیز هستند و مایکروویو تمیز شده است – اندازهگیری انحراف از خط پایه بسیار آسانتر میشود. هی می گوید، با این حال، مهم است که انعطاف پذیر باقی بمانیم و نسبت به کسانی که با آنها زندگی می کنیم دلسوز باشیم. او میگوید: «قابلیت انعطافپذیری به همه ما این امکان را میدهد که درک بیشتری از یکدیگر داشته باشیم. ممکن است دلایلی وجود داشته باشد که باعث می شود کارهای روزمره یک نفر از بین برود، و وجود دارد [got] از طرف هم اتاقی دلسوزی کنم.»
از کوچک شروع کنید
هی می گوید، قبل از اینکه برنامه نظافت خانه را به طور کامل اصلاح کنید و تکالیف شغلی را صادر کنید، به عادات از قبل تثبیت شده خانوار نگاه کنید تا ببینید در کجا می توان تغییرات کوچک را اعمال کرد. مناطق معمولی مانند آشپزخانه و اتاق نشیمن بیشترین شلوغی و ترافیک را مشاهده می کنند، اما می توان به راحتی با تغییرات جزئی مدیریت کرد. اگر هم اتاقیتان از اینکه صبحها ظرفهایتان را در سینک میگذارید ناامید است، هر دوی شما باید زمانی را که به طور منطقی انتظار میرود ظرفها را بشویید، خوشحال کنید. این ممکن است به این معنی باشد که آنها را در طول استراحت ناهار خود تمیز کنید (اگر از خانه کار می کنید) تا زمانی که هم خانه شما از سر کار به خانه می رسد سینک ظرفشویی را تمیز کنید تا بتواند شام خود را آماده کند.
هی پیشنهاد میکند بهجای اینکه گفتوگو را بهعنوان «این همان کاری است که باید انجام شود» تعریف کنید: «اگر میتوان این کار را در این بازه زمانی انجام داد، زندگی من را بسیار کم استرستر میکرد». هی میگوید: «ممکن است طرف مقابل متوجه نشود که طرف مقابل برای تخلیه پاستا داغ نیاز به یک سینک شفاف دارد یا برای اینکه بتواند شام خود را آماده کند به یک سینک شفاف نیاز دارد.»
وظایف را بر اساس مالکیت تعیین کنید، نه بر اساس فرضیات
وقتی نوبت به تقسیم کارها می رسد، فرض نکنید که هم خانه یا شریک زندگی، وظایف خاصی را بر اساس درآمد، شغل یا جنسیت انجام می دهد. زنان اغلب بر اساس تعصبات، مسئول اکثر کارهای خانه هستند. “کار من انعطاف پذیرتر است. شریک زندگی من بیشتر از من پول می گیرد.» رودسکی می گوید. این یک فرض وحشتناک است زیرا حتی اگر زنان بیشتر از شریک زندگی خود پول درآورند، باز هم کارهای خانه را بیشتر انجام می دهند.
رادسکی میگوید راه تشویق همه افراد در خانه برای مشارکت در کارهای خانه شامل واداشتن همه طرفها به “مالک” وظایفشان است. رودسکی از مثال خرید خردل استفاده می کند. مالکیت خرید خردل در مرحله مفهوم سازی شروع می شود – درک آنچه برای تکمیل یک کار ضروری است – که به همین سادگی است که بدانید کودک شما واقعاً خردل زرد را دوست دارد. گام بعدی برای داشتن یک کار، برنامه ریزی است: فهمیدن میزان عرضه خردل شما در حال کم شدن است و چاشنی را در لیست خرید خود قرار می دهید. در نهایت، انجام این کار به معنای برداشتن خردل هنگام رفتن به فروشگاه مواد غذایی است – بشویید، تکرار کنید. رادسکی میگوید: «وقتی میتوانید شخص دیگری را در سیستم خود داشته باشید – چه هم اتاقی، یک خواهر، یک کودک – برنامهریزی، تصور و اجرای کامل یک کار را در دست داشته باشد، ۵۰/۵۰ از پنجره بیرون میرود، و این بزرگترین و زیباترین پیشرفت بود.» رادسکی سیستمی را برای تعیین تکالیف ایجاد کرد که به آن بازی منصفانه نیز میگویند، که در آن همه احساسات خود را در مورد هر یک از کارها قبل از اینکه بفهمند چه کسی مالکیت آن کار را به دست میگیرد، بحث میکند.
دافو ایجاد یک صفحه گسترده از تمام کارهای خانه و تعیین تکلیف به هر فرد بر اساس استعدادها و برنامه هایشان مفید می داند. دوفو صفحهگستردهاش را MEL مینامد – فهرست مدیریت اکسل – و هر کار، از بیرون بردن سطل زباله تا شستن ماشین، فهرست شده است. هر عضو خانواده ستون مخصوص به خود را دارد که در آن وظایف خود را ادعا می کند. گاهی اوقات، برخی از کارهای روزمره، مانند شستن ماشین، ادعا نمی شود، و این خوب است. دوفو میگوید: «بچههای ما اکنون ستونهایی دارند، و ما یک X را در ستون کسی در کنار کاری که انجام میدهند، قرار میدهیم، نه به این دلیل که قبلاً این کار را انجام میدادهاند، بلکه به این دلیل که این وظیفهای بود که با آنها سازگارتر بود. برنامه، یا این وظیفه ای بود که با شخصیت آنها بهتر عمل می کرد.» برای مثال، دوفو میگوید که نسبت به شوهرش درونگراتر است، بنابراین مدیریت تقویم اجتماعی بچهها برای او منطقیتر است، زیرا او از گپ زدن با والدین دیگر لذت بیشتری میبرد.
البته، یک صفحه گسترده گسترده ممکن است استرس بیشتری را وارد یک موقعیت استرس زا کند. روش بازی جوانمردانه رودسکی شامل نوشتن هر کار بر روی یک کارت و در دست داشتن یک دسته کارت است که وظایف فردی خود را مشخص می کند. بهجای فهرست، هر فرد کارتهای خود را دارد که باید به آنها مراجعه کند. برنامههای کار هم اتاقی با کمک اعلانها، برنامهها و ردیابهای پیشرفت به تقسیم کار خانگی کمک میکنند. یک نمودار رنگارنگ کارهای روزمره روی یک تخته پاک کن با جوایز قابل مشاهده مانند آهنرباهای صورتک می تواند به درگیر نگه داشتن بچه ها کمک کند.
حتی اگر فکر میکنید که ممکن است برخی از کارها را «بهتر» از هم خانههایتان انجام دهید، باید برای زمان و تلاش افرادی که با آنها زندگی میکنید برای نظافت و مرتب کردنشان ارزش قائل شوید، و اینکه چگونه این تلاش به شما کمک میکند. هی می گوید: «آن شخص به خانواده ما متعهد است یا به رابطه ما متعهد است به گونه ای که باعث شود خانه ما با ارزش تر احساس شود.
بچه ها یا زیبایی مذاکره مجدد را فراموش نکنید
برای خانوادههایی که بچهها یا اعضای خانواده بزرگتر دارند، وظایفی متناسب با سن وجود دارد تا همه را درگیر کارهای خانه کند. هی میگوید: بچهها معمولاً میتوانند خیلی زودتر از آنچه والدین فکر میکنند در انجام کارهای خانه مشارکت کنند، و اختصاص دادن کارهای آسان به آنها – مانند تمیز کردن مداد رنگی یا کمک به شستشوی سبزیجات برای سالاد – به القای احساس مسئولیت کمک میکند. هی ادامه می دهد که همین را می توان در مورد اقوام بزرگتر نیز گفت. با متمرکز کردن مکالمه بر مسئولیت و احترام به خانه، اعضای خانه در هر سنی می توانند اهمیت سیستم کارهای خانه را درک کنند.
با این حال، قرار نیست همه بچهها از کمک کردن در خانه غافلگیر شوند. والدین می توانند از بچه هایی که ممکن است در مورد کارهایی که به آنها محول شده اعتماد به نفس (یا هیجان زده) نداشته باشند، حمایت کنند و به آنها اطلاع دهند که می توانند خود را برای مدرسه آماده کنند، برای مثال، و شما نیاز دارید که آنها این وظیفه را انجام دهند تا به شما کمک کنند.
تخصیص وظایف نیز نباید دائمی باشد. دوفو پیشنهاد میکند که هر شش ماه یکبار به انجام کارهای روزمره خود بپردازید، به خصوص اگر فرزندانی دارید که ممکن است بتوانند مسئولیتهای بیشتری را بر عهده بگیرند. در نهایت، تقسیم کار در خانه باید مانند یک فرآیند همیشه در حال تکامل به نظر برسد تا همه را تا حد امکان راضی نگه دارد.
هی میگوید: «در پایان روز، هدف من وقتی با مشتریان کار میکنم و مشاوره آنلاین به اشتراک میگذارم، آسانتر کردن خانههای مردم برای زندگی است. “بنابراین همه ما به صورت فردی و جمعی چه کاری می توانیم انجام دهیم تا اینجا را به مکانی لذت بخش برای زندگی تبدیل کنیم؟”
حتی بهتر اینجاست تا توصیههایی با منبع عمیق و کاربردی ارائه دهد تا به شما کمک کند زندگی بهتری داشته باشید. آیا در مورد پول و کار سوالی دارید. دوستان، خانواده و جامعه؛ یا رشد و سلامت شخصی؟ سوال خود را با پر کردن این مطلب برای ما ارسال کنید فرم. ممکن است آن را به یک داستان تبدیل کنیم.