جای تعجب نیست که سریال دانمارکی بورگن برای بسیاری از بینندگان آمریکایی در روزهای اولیه همه گیری مرهم بود. این نمایش با محوریت اولین نخست وزیر زن (تخیلی) دانمارک، یک دموکراسی کارآمد را با شبکه ایمن اجتماعی قوی به تصویر می کشد، جایی که بیمه درمانی و حقوق بازنشستگی با بودجه دولت مزایایی هستند که رأی دهندگان آن را بدیهی می دانند. مطمئناً، نمایش گاهی اوقات شبیه به طرفداران بود، و اغلب مشخص نبود که واقعاً بیرجیت نیبورگ (Sidse Babett Knudsen)، یک شخصیت معتدل، قهرمان چه قهرمانی است. اما او به طور کلی فردی اصولی، دلسوز و انسانی بود، و در سال ۲۰۲۰ دیدن فردی مانند آن مسئول یک کشور، حتی اگر واقعی نبود و کشور مال ما نبود، آرامش بخش بود.
بورگن (به دنبال اسپویل ها) همچنین بسیار آگاهانه نمایشی بود درباره چالش های پیش روی زنان در قدرت، که نه تنها ظهور نایبورگ، بلکه کاترین فونزمارک (بیرگیت هیورت سورنسن)، یک گزارشگر جوان بلندپرواز تلویزیونی را که دولت نیبورگ را پوشش می دهد و همچنین با او در صدر قرار می گیرد را مستند می کند. مشاور رسانه ای هر دو زن مادر بودند، و هر دو در مواقعی با یک نبرد سخت مواجه میشدند، زیرا سعی میکردند در مشاغل پرمصرف موفق شوند در حالی که هنوز برای فرزندان خود ظاهر میشدند. در سه فصل اول سریال – که در دانمارک از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ منتشر شد و در نتفلیکس در سراسر جهان در سال ۲۰۲۰ – آنها در حال ساخت آن بودند. به داخل خم شده بودند.
بعد آمد بورگنفصل چهارم که مدت ها در انتظارش بودیم، در ماه ژوئن در نتفلیکس منتشر شد و با عنوان فرعی «Power & Glory» منتشر شد. این تکرار دوران همهگیری تاریکتر و کمتر آرامشبخش است، و دیدگاهی کاملاً متفاوت از قدرت زنان دارد: این یکی از اولین نمایشهایی است که من دیدهام که با افول و سقوط کهنالگوی پسر دختر به حساب میآید.
فصل ۴، نایبورگ و فونزمارک را در نقشهای جدید مییابد: اولی اکنون وزیر امور خارجه در زمان دومین نخستوزیر زن دانمارک، سیگنه کراگ (یوهان لوئیز اشمیت) است، در حالی که دومی به تازگی رئیس اخبار در تلویزیون ۱ است. آنها مثل همیشه جاه طلب هستند، اما این جاه طلبی شروع به منحرف کردن آنها کرده است، قضاوت آنها را مخدوش کرده و همدلی آنها را در حالی که برای حفظ قدرت تلاش می کنند از بین می برد.
وزیر خارجه اصول خود را برای حمایت از توافقنامه استخراج نفت ویرانگر آب و هوا با گرینلند کنار می گذارد. او که با محبوبیت خود دست و پنجه نرم می کند، یک مجری خبرهای لزج را استخدام می کند تا تصویر خود را بازسازی کند، و او او را متقاعد می کند که حتی بیشتر از اصولی را که بینندگان فصل های قبل از او انتظار داشتند که دوستش دارند کنار بگذارد. او در تلویزیون ملی با پسرش بد است.
در همین حال، Fønsmark، ریزمدیریت می کند و سپس مجری ستاره خود را که به نظر می رسد تنها زن رنگین پوست در میان کارکنان ایستگاه است، اخراج می کند. او برای لحظه ای یک کارمند را از گرفتن مرخصی زایمان منصرف می کند و باعث درگیری داخلی و رسوایی عمومی می شود (سطح وحشتی که با این پیشنهاد هم در داخل و هم در خارج از شرکت مواجه می شود، رک و پوست کنده، طراوت کننده است). او شروع به حملات پانیک می کند و سر خانواده اش فریاد می زند.
همه اینها تماشای فصل ۴ را گاهی سخت میکند – قهرمانهای قهرمان فصلهای قبلی اساساً تبدیل به شرور شدهاند، و با پیشرفت سریال، دیدن اینکه چگونه میتوانند آن را تغییر دهند، بهطور فزایندهای دشوار میشود.
سپس پایان فصل فرا می رسد و نایبورگ و فونزمارک هر دو کاری انجام می دهند که در دوران پیش از همه گیری غیرقابل تصور بود. بورگنو در فرهنگ روایی دختربچه قبل از همه گیری به طور کلی تر: آنها دست از کار کشیدند. فونزمارک شغل خود را در ایستگاه تلویزیونی ترک می کند و نیبورگ از سمت وزیر خارجه کنار می رود، البته نه قبل از مذاکره برای خروج از توافق بد نفتی. اعلامیه های آنها با شوک مواجه می شود، اما برای بیننده (یا حداقل برای من)، این تنها راهی است که نمایش می تواند به پایان رضایت بخشی برسد. جستوجوی بیمعنای قدرت چنان عقل و منزلت این زنان را از بین برده است که تنها راه برای بازپسگیری ذرهای از انسانیت – یا ترمیم اشتباهاتی که آنها ایجاد کردهاند – دور شدن است.
این راه حلی است که به نظر می رسد کاملاً به زمان حال رسیده است. دهه ۲۰۰۰ و اوایل دهه ۲۰۱۰ – زمانی که بورگن اولین بار – زمان خوش بینی پر ستاره نسبت به زنان در قدرت بود، حداقل در میان بخشی از فمینیست های عمدتا سفیدپوست. همانطور که الکس آباد سانتوس از Vox می نویسد، زنانی مانند شریل سندبرگ از فیس بوک و سوفیا آموروسو، مدیر عامل سابق Nasty Gal “بالاخره در حال مبارزه با قدرت از دست مردانی بودند که برای مدت طولانی آن را در دست داشتند، که به عنوان نوعی عدالت تلقی می شد.” این تصور زمانی شروع شد که روسای زن بیشتر و بیشتر به تبعیض بارداری، قلدری، نژادپرستی و سایر رفتارهای نادرست متهم شدند. و مسلماً در همهگیری بهطور برگشتناپذیری از هم پاشید، زیرا ماهها کار در طول یک بحران بهداشت عمومی منجر به ناامیدی گسترده در مورد ارزش شلوغی شد.
همه ما در سالهای اخیر جنبه تاریک رئیس دختر – و به طور کلی رئیس و سرمایهداری – را دیدهایم، و کم کم شاهدیم که فرهنگ عامه این ناامیدی را منعکس میکند، چه اپل باشد. جدایی یا لینگ ما جدایی. به ندرت دیده می شود که یک نمایش شناخته شده با چشمانی خسته از محل قبلی خود بازدید کند.
بورگن اصول قدیمی خود را به طور کامل رها نکرده است، و نه شخصیت های آن الگوهای واقعی برای بینندگان عادی هستند که ممکن است بخواهند از تردمیل سرمایه داری فاصله بگیرند. به هر حال، وقتی نیبورگ از پارلمان دانمارک کنار میرود، ظاهراً یک پست معتبر در کمیسیون اروپا در انتظار او است. فونزمارک مطمئن نیست که بعداً چه کاری انجام خواهد داد، اما او به نوشتن کتابی به نام فکر می کند قدرت در دانمارک. این روسای سابق مجبور نیستند نگران پول یا بیمه درمانی باشند و علیرغم اینکه به طرز فاجعهباری به هم میریزند و به مردم صدمه میزنند، به انجام کارهای جالب ادامه میدهند. حتی این داستان مرگ دختر، دیدگاه دختربچه را نیز میگیرد.
با این حال، وقتی بیرگیت نیبورگ استعفای خود را در صفحه تلویزیون من اعلام کرد، خوشحال شدم. به عبارت دقیقتر، احساس میکردم یک حقه خیلی خوب روی من زده شده است. شروع کردم به تماشا بورگن برای این خیال آرامش بخش که در جایی از دنیا، کشوری وجود دارد که خانم های خوب در آن سخت تلاش می کنند تا همه چیز درست شود. بورگن فصل ۴ آن فانتزی را از بین برد و باعث شد تا همیشه آن را دارم احساس خنگی کنم، سپس چیز جالب تری در جای خود به من پیشنهاد داد. از بسیاری جهات، پایانی را به من داد که من – و نیبورگ – شایسته آن بودیم.
بورگن در نتفلیکس پخش می شود. برای توصیههای بیشتر از دنیای فرهنگ، به ادامه مطلب مراجعه کنید یک چیز خوب آرشیوها